فهرست مطالب

دانشکده پزشکی اصفهان - پیاپی 103 (اسفند 1388)

مجله دانشکده پزشکی اصفهان
پیاپی 103 (اسفند 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/12/15
  • تعداد عناوین: 9
|
  • مقاله پژوهشی
  • محمد دهقانی، محمد هادی نورایی، امیرحسین مجدی، مهدی تیموری صفحات 814-821
    مقدمه
    با وجود پیشرفت های ایجاد شده در درمان شکستگی های دیستال فمور، هنوز هم اختلاف نظر فراوانی در مورد روش انتخابی درمان این شکستگی ها وجود دارد. در صورت عدم درمان مناسب این عارضه، ممکن است ناتوانی شدید در بیمار ایجاد شود. هدف از این مطالعه، بررسی نتایج عمل جراحی میله گذاری فمور از قسمت انتهایی در بیماران مبتلا به شکستگی دیستال فمور بود.
    روش ها
    در این مطالعه ی آینده نگر، 36 بیمار دچار شکستگی بسته ی دیستال فمور مراجعه کننده به بیمارستان کاشانی اصفهان از آذرماه 1384 تا آذرماه 1386 به روش اینترامدولاری Retrograde تحت درمان قرار گرفتند. اطلاعات لازم، نظیر مشخصات دموگرافیک بیماران، اطلاعات حین عمل شامل پارگی لیگامان کروشیت حین عمل، زمان عمل جراحی و میزان خون ریزی و نیز اطلاعات بعد از عمل جراحی شامل عفونت زانو، سختی زانو، میزان دامنه ی حرکت زانو، میزان درد زانو و جوش خوردگی شکستگی، با استفاده از یک چک لیست جمع آوری و گزارش شد.
    یافته ها
    میانگین مدت زمان عمل جراحی در کل بیماران 6/11 ± 4/97 دقیقه بود. پارگی لیگامنت کروشیت در هیچ کدام از بیماران صورت نگرفته بود. عفونت محل عمل تنها در 4 بیمار (1/11 درصد) مشاهده شد که تنها در دو هفته ی اول بعد از عمل جراحی وجود داشته و سپس بهبود یافت. 6 ماه بعد از عمل جراحی، شکستگی استخوان در تمامی بیماران جوش خورده بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج بسیار مطلوب استفاده از تکنیک میله گذاری Retrograde، می توان این روش را به عنوان درمان مناسب شکستگی دیستال فمور به کار برد.
    کلیدواژگان: شکستگی دیستال فمور، میله گذاری Retrograde
  • احمد فیاض بخش، مصطفی شکوهی، لیدا جراحی صفحات 822-830
    مقدمه
    اعتیاد به دخانیات در طولانی مدت، دلیل رفتاری اصلی مرگ های زودرس و ناتوانی هاست که سالیانه منجر به حدود 4 میلیون مرگ در دنیا می شود. هدف این طرح تحقیقاتی، بررسی دانش، نگرش و عملکرد دانشجویان ایرانی در زمینه ی استعمال دخانیات بود.
    روش ها
    جمع آوری داده ها از طریق پرسش نامه ی استاندارد صورت گرفت. کل نمونه مورد نظر 1200 دانشجو بود که 958 نفر در این مطالعه شرکت نمودند؛ از این تعداد 485 نفر دانشجوی زن و 456 نفر دانشجوی مرد بود و 17 پاسخ دهنده جنسیت خود را بیان نکردند. در تجزیه و تحلیل داده ها، هر دو دسته ی آزمون های توصیفی و استنباطی (تحلیلی) آماری، به کار گرفته شد.
    یافته ها
    دانش متوسط دانشجویان زن در زمینه ی مسائل مربوط به استعمال دخانیات، اندکی بالاتر از دانش متوسط دانشجویان مرد بود؛ نگرش دانشجویان زن در زمینه ی مسائل مربوط به استعمال دخانیات، به طور متوسط مخالف تر از نگرش متوسط دانشجویان مرد بود. همچنین دانشجویان مرد بیشتر از دانشجویان زن محصولات دخانی را استعمال می کردند (عملکرد). این مطالعه نشان داد که بیشتر زنانی که تجربه ی دخانیات دارند، برای اولین بار در سن 20 سالگی یا سنین بالاتر، آن را استعمال کرده اند و در میان مردان، اولین تجربه ی دخانیات، قبل از سن 20 سالگی بوده است.
    نتیجه گیری
    مطالعه ی حاضر در صدد آن بود که متغیرهای موثر در استعمال دخانیات را در جمعیت مورد مطالعه ارایه کند و اقدامات موثر قابل انجام توسط سیاستگذاران سلامت کشور در مورد اصلاح دانش، نگرش و عملکرد دانشجویان در مورد این مخاطره ی سلامتی را توصیه می نماید.
    کلیدواژگان: دانشجویان ایرانی، استعمال دخانیات، ویژگی های فرهنگی، رفتار، نگرش و عملکرد
  • فروغ خادمی، معصومه صادقی، محمد آرش رمضانی، سید محمد هاشمی، نضال صراف زادگان صفحات 831-839
    مقدمه
    مطالعات متعدد ارتباط بین تغییرات الکتروکاردیوگرافیک با میزان شیوع مرگ و میر بیماری های قلبی عروقی را نشان داده است. مطالعه ی حاضر جهت بررسی ارتباط تغییرات الکتروکاردیوگرافی (ECG) با عوامل خطر قلبی عروقی انجام گرفت.
    روش ها
    این مطالعه بر روی 3343 نفر از افراد بالای 35 سال در برنامه ی قلب سالم اصفهان انجام شد. اطلاعات دموگرافیک، شیوه ی زندگی، شاخص توده ی بدنی، دور شکم و فشار خون ثبت شد. کلسترول تام، HDL، LDL، تری گلیسیرید سرم و قند خون ناشتا اندازه گیری شد. اطلاعات الکتروکاردیوگرافیک بر اساس پروتکل مینه سوتا ثبت شد. داده ها به کمک نرم افزار آماری 15SPSS تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    تغییرات ایسکمیک در خانم ها بیش از 5/1 برابر آقایان بود (05/0 > P). مقایسه ی متغیرهای شیوه ی زندگی نشان داد که میزان فعالیت فیزیکی، برخلاف اندیکس تغذیه ای، به طور معنی داری در افراد بدون تغییرات ایسکمیک، بالاتر از افراد با تغییرات ایسکمیک بوده است (05/0 > P). مصرف سیگار، شاخص توده ی بدنی، محیط شکم و فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در گروه با تغییرات ایسکمیک به طور معنی داری بالاتر بود (05/0 P
  • سحر جهانبخش گنجه، حمیدرضا عریضی سامانی، حسین مولوی، ابوالقاسم نوری صفحات 840-850
    مقدمه
    یکی از منابع مهم استرس (Stress) در محیط کار، از این احساس افراد ناشی می شود که روی شغل خود کنترل ندارند و این مساله در نهایت سلامت ذهن (SWB: Subject Well–Being) و سلامت جسمانی آنان را به خطر می اندازد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه ی کنترل شغلی با سطح استرس و سلامت ذهن افراد بود.
    روش ها
    پژوهش حاضر، توصیفی از نوع رابطه ای بود و جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی کارکنان مشغول به کار شرکت پتروشیمی استان اصفهان در سال 1387 تشکیل دادند. تعداد افراد جامعه 510 نفر بود که 151 نفر از آنان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به پرسش نامه ی کنترل شغل به عنوان متغیر پیش بین، و پرسش نامه های سلامت ذهن و استرس در شغل به عنوان متغیرهای ملاک، پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل MANOVA تک گروهی تجزیه و تحلیل شد. همچنین، در این پژوهش میانگین متغیرهای سلامت ذهن و استرس در گروه های مختلف کاری (عملیاتی، پشتیبانی و ستادی) با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه و آزمون شفه (برای مقایسه های زوجی) مورد مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    کنترل شغلی با استرس در شغل رابطه ی منفی و معنی دار (36/0- = ß، 001/0 > P) و با سلامت ذهن، رابطه ی مثبت و معنی دار (34/0 = ß، 001/0 > P) داشت. همچنین، بین میانگین های سلامت ذهن (03/0 = P) و استرس (03/0 = P) در گروه های شغلی عملیاتی و ستادی تفاوت معنی دار وجود داشت.
    نتیجه گیری
    اگر مشاغل به گونه ای باشند که افراد تاثیری بر تصمیمات شغلی و شیوه ی عمل خود نداشته باشند، باعث ایجاد استرس در افراد شده، سلامت ذهن آن ها را نیز به خطر می اندازد. بنابراین، فراهم آوردن نوعی قدرت کنترل بر شغل افراد، از طریق ایجاد شیوه هایی مانند مشارکت دادن آنان در فرایند تصمیم گیری یا ایجاد امکان برای تنظیم برنامه ی وظایف خود، استرس را در افراد کاهش و سلامت ذهن آن ها را بهبود می بخشد.
    کلیدواژگان: کنترل شغلی، استرس، سلامت ذهن
  • منیره پورجواد، سلمه دادگر، عطیه منصوری، غزال پناهی، مازیار داداللهی صفحات 851-857
    مقدمه
    در بیماری های زنان، هیسترکتومی دومین عمل جراحی شایع بعد از سزارین در بیشتر کشورها و هیسترکتومی آبدومینال شایع ترین روش جراحی در این دسته است. هدف این مطالعه، مقایسه ی هیسترکتومی از طریق واژن با کمک لاپاروسکپی (LAVH) و هیسترکتومی آبدومینال بود.
    روش ها
    این مطالعه ی کارآزمایی بالینی بر روی 51 بیمار کاندیدای عمل جراحی هیسترکتومی به طور غیر اورژانس و به دلایل مختلف به جز بدخیمی، که در بیمارستان اختصاصی زنان حضرت ام البنین (س) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 1384 تا 1386 تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، انجام شد. نحوه ی تخصیص بیماران به هر یک از دو گروه تصادفی در نظر گرفته شد. بدین ترتیب 25 بیمار جهت LAVH انتخاب شدند و 26 بیمار در گروه هیسترکتومی آبدومینال قرار گرفتند. یافته های دموگرافیک و اطلاعات قبل و بعد از عمل جراحی در یک پرسش نامه گردآوری و ثبت شد. داده ها با آزمون های tمستقل و 2χ در سطح معنی داری 05/0 > P آنالیز شد.
    یافته ها
    از نظر مدت عمل جراحی و طول مدت بستری در بیمارستان بین دو گروه هیسترکتومی آبدومینال و LAVH تفاوت معنی داری وجود نداشت (به ترتیب 856/0 = P و 537/0 = P). استفاده از داروهای ضد درد در گروه LAVH به طور قابل ملاحظه ای کمتر از گروه هیسترکتومی آبدومینال بود (001/0 = P). میزان خونریزی در گروه LAVH بیشتر بود (001/0 = P). بازگشت به فعالیت های روزمره پس از عمل جراحی LAVH در ویزیت دو هفته بعد از عمل خوب گزارش شد..
    نتیجه گیری
    به طور کلی این مطالعه نشان داد که LAVH روش مطمئنی است و به عنوان جایگزین هیسترکتومی آبدومینال پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: هیسترکتومی آبدومینال، داروهای آنالژزیک، خون ریزی، عوارض در حین و بعد از عمل جراحی
  • مسیح صبوری، وحید لطفی فرد صفحات 858-865
    مقدمه
    هدف این مطالعه، ارزیابی نقش داپلر سونوگرافی عروق کوچک مغزی حین عمل (MDS: Intraoperative microvascular doppler sonography) در ارزیابی همودینامیک عروق مغزی بود.
    روش ها
    برای 25 بیمار (14 زن و 11 مرد) با متوسط سنی 57 سال که ظرف بازه ی زمانی 15 ماهه جهت انجام عمل جراحی 27 آنوریسم مغزی مراجعه کرده بودند، داپلر سونوگرافی عروق کوچک مغزی با فرکانس 20 مگاهرتز قبل و بعد از کلیپ آنوریسم مغزی صورت گرفت تا بسته شدن کامل ساک آنوریسم و عدم اختلال در عروق اطراف اثبات شود. بعد از عمل، در 91 درصد بیماران، سی تی آنژیوگرافی شریانی مغزی صورت گرفت و یافته های داپلر سونوگرافی حین عمل با نتایج سی تی آنژیوگرافی بعد از عمل مقایسه شد.
    یافته ها
    میکروپروب با قطر 1 میلی متر قادر به Insonation تمام عروق اطراف آنوریسم شامل عروق Perforating و ساک آنوریسم بود. کلیپ آنوریسم با استفاده از اطلاعات داپلر سونوگرافی حین عمل 5 بار جابه جا شد (21 درصد موارد) که 2 مورد آن به علت انسداد ناخواسته عروق اطراف آنوریسم، 2 مورد به علت عدم بسته شدن کامل ساک آنوریسم و یک مورد به علت انسداد عروق اطراف و عدم بسته شدن کامل آنوریسم به طور هم زمان بود. زمان متوسط جهت انجام داپلر سونوگرافی 7 دقیقه بود. یافته های سی تی آنژیوگرافی بعد از عمل در تمام موارد منطبق با یافته های سونوگرافی حین عمل بود.
    نتیجه گیری
    استفاده از داپلر سونوگرافی عروق کوچک مغزی حین عمل در جراحی آنوریسم های مغزی، با توجه به سهولت انجام، ایمن بودن و زمان بر نبودن و نیز دادن اطلاعات ارزشمند در مورد Patency عروق اطراف و کامل بسته شدن آنوریسم، مفید می باشد.
    کلیدواژگان: آنوریسم مغزی، عروق، داپلر سونوگرافی
  • احمدرضا اخوت، مریم کریم، سید مرتضی هاشمی، سید مصطفی هاشمی، نظام الدین برجیس، منوچهر امیری دوان صفحات 866-876
    مقدمه
    سینوزیت قارچی عبارت از عفونت یا التهاب سینوس توسط قارچ هایی است که نمی توانند روابط متقابل بدون خطر با بدن انسان داشته باشند.
    روش ها
    در این مطالعه، به بررسی شیوع، بیماری های زمینه ای و چگونگی درمان این بیماری در مبتلایان پرداختیم. در این مطالعه ی مقطعی گذشته نگر (Case-series)، 22 بیمار که با تشخیص عفونت قارچی سینوس های پارانازال تحت درمان و پیگیری بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نمونه گرفته شده از سینوس و بیماری های همراه و نیز روش درمان در این افراد بررسی و با نرم افزار SPSS، آنالیز آماری شد.
    یافته ها
    تعداد 12 مرد (57 درصد) و 10 زن (8/42 درصد) با حداقل سن 16 و حداکثر سن 73 سال در مطالعه شرکت کردند که 18 مورد موکورمایکوزیس (82 درصد) و 4 مورد آسپرژیلوس (18 درصد) داشتند. شایع ترین بیماری های همراه به ترتیب، دیابت ملیتوس (5/70 درصد)، لوسمی (6/9 درصد)، لوپوس (SLE یا Systemic Lupus Erythromytosis) (8/4 درصد) و بیماری مزمن کلیه (CRF یا Chronic Renal Failure) (3/4 درصد) بود و دو مورد (6/9 درصد) ریسک فاکتور نداشتند. شایع ترین سینوس های درگیر، اتموئید و ماگزیلاری (100 درصد) و شایع ترین علامت همراه، تغییر حدت بینایی و تغییر حس گونه ی (95 درصد) یک طرفه بود. همه ی بیماران تحت عمل جراحی، اندوسکپی سینوس و سپس درمان با آمفوتریسن B یا ایتراکونازول و سفتریاکسون، مترونیدازول و وانکومایسین قرار گرفتند و همگی با معاینه ی هفتگی به مدت 8 هفته پی گیری شدند. یک مورد موکورمایکوزیس در هفته ی دوم نیاز به اندوسکپی مجدد پیدا کرد و یک مورد آسپرژیلوس به آمفوتریسن B مقاوم بود و تحت درمان با ایتراکونازول (1 گرم هر 12 ساعت) قرار گرفت. 5 مورد به علت اختلالات داخلی یا قلبی فوت شدند و بقیه ی موارد مشکلی نداشتند.
    نتیجه گیری
    درصدی از عفونت های مزمن سینوس ها که مقاوم به درمان آنتی بیوتیکی معمول می باشند ناشی از عفونت قارچی سینوس است. در بیماران با ضعف سیستم ایمنی، تشخیص و درمان اهمیت ویژه ای دارد و بررسی های تشخیصی قبل از اقداماتی چون شیمی درمانی یا کورتیکواستروئید تراپی توصیه می شود. برای درمان، جراحی اندوسکپی سینوس همراه درمان آمفوتریسین B موثر است؛ در صورت عدم پاسخ به آمفوتریسین، ایتراکونازول انتخاب بعدی به ویژه برای آسپرژیلوس است.
    کلیدواژگان: سینوزیت قارچی، درمان آمفوتریپسین، آندوسکوپی سینوس
  • پیمان ادیبی، مریم کیان پور، شاهین شیرانی صفحات 874-881
    مقدمه
    انتشار چندگانه، به معنای انتشار مجدد یک مقاله است که بخش های زیاد و مهمی از آن با نسخه ی منتشر شده ی قبلی هم پوشانی دارد؛ این عمل، اقدامی غیر اخلاقی است. این مطالعه با هدف بررسی الگوهای انتشار مجدد و تعیین علت و زمینه ی ریشه ای پدید آمدن این وضعیت در مقالات محققین دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و ارایه ی راهکار برای جلوگیری از آن به اجرا درآمد.
    روش ها
    در طی سال های 1384 تا 1387، کلیه ی موارد کشف شده ی انتشار چندگانه که به کمیته ی اخلاق در پژوهش های علوم پزشکی دانشگاه اصفهان ارجاع شده بود، جهت بررسی انتخاب شد. پس از احراز واقعی بودن انتشار چندگانه، بررسی های لازم با مصاحبه و مرور مکاتبات و مستندات انجام شد و سپس ترسیم مسیر ریشه ای انجام گرفت. پس از بررسی موارد و با دسته بندی علل ریشه ای، راهکارهایی جهت جلوگیری از انتشار چندگانه ارایه گردید.
    یافته ها
    از 9 مقاله ی مشمول انتشار چندگانه، 8 مقاله به صورت چاپ رونوشت (Copy publishing) و یک مقاله نیز به صورت حداقل واحد قابل انتشار (Least publishable unit) یا همان برش کالباس (Salami Slicing) چاپ مجدد شده بود. این مقالات در 16 مجله چاپ شده بود که از این تعداد تنها 5 مجله دارای ضریب تاثیر گذاری بودند و 10 مورد از آن ها خارجی و مابقی داخلی بودند. 7 مقاله به زبان فارسی و دو مقاله به زبان انگلیسی انتشار یافته بود.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه ی حاضر نشان می دهد که جامعه ی علمی کشور هنوز با اصول حرفه ای پژوهش آشنا نیست و بسیاری از موارد انتشار چندگانه به دلایل غیر عمدی و از روی ناآگاهی رخ داده است. توصیه می شود ضمن برخورد رسمی با موارد انتشار چندگانه ی همراه با تخطی از موازین حق مولف و اطلاع رسانی در مورد احکام کمیته ی اخلاق در پژوهش دانشگاه، آموزش همگانی اعضای هیات علمی درباره ی غیر اخلاقی بودن این موضوع و نحوه ی تعامل با روند بررسی مقالات و چگونگی مکاتبه با تحریریه ی مجلات جهت پی گیری مقاله انجام پذیرد.
    کلیدواژگان: انتشار چندگانه، علل ریشه ای، راهکارهای جلوگیری
  • کلیپ ویدیوپی
  • حرکات غیرطبیعی با منشا سایکوژنیک
    احمد چیت ساز صفحات 882-883
    مقدمه
    حرکات غیر طبیعی سایکوژنیک، حرکات غیر طبیعی آهسته یا سریع و یا وضعیت های غیرطبیعی بدن هستند که آن ها را نمی توان به یک ضایعه یا اختلال عملکرد عضوی در سیستم عصبی نسبت داد؛ این دسته، در کلینیک اختلالات حرکتی، گروه شایعی را تشکیل می دهند. منشا این حرکات به طور عمده اختلالات روان پزشکی یا روحی (سایکولوژیکال) است. به علت این که این حرکات، طیفی وسیع از Phenomenology دارند و شدت متغیری را در بر می گیرند، موضوع تشخیصی و درمانی بحث انگیری را تشکیل می دهند.
    راهنمایی هایی که در ذیل ذکر می شود، تشخیص حرکات غیرطبیعی با منشا سایکوژنیک را آسان می سازد.
    1- شروع ناگهانی 2- نامتناجس و ناهمگون بودن حرکات3- پاسح به دارونما (Placebo) و القا (Suggestion) 4- بهبودی دراماتیک5- ارتباط داشتن با یک استرس روحی یا ترومای فیزیکی جزئی6- آهسته نمودن حرکات به طور تعمدی7- با پرت کردن حواس بیمار، شدت حرکات کم می شود.
    8- متغیر بودن فرکانس لرزش9- از همان ابتدای شروع حرکات، بیمار خود را به شدت ناتوان نشان می دهد.
    10- ابراز ناتوانی توسط بیمار به طور انتخابی در یک قسمت بدن است.
    11- نحوه ی راه رفتن عجیب و غریب 12- سابقه ی خود بیمار انگاری و Sumatization 13- سابقه ی افسردگی و اختلالات اضطرابی، تمارض و اختلالات ساختگی (Factitious) 14- سابقه ی سوء استفاده جسمی یا جنسی15- سابقه ی سوء استفاده مواد16- در نظر داشتن سود ثانوی (Secondary gain)، آسیب های محیط کار، مسائل حقوقی و ثانوی.
    بیمار خانمی است که مشکلات Marietal شدید را تجربه است؛ انواع حرکات غیرارادی قابل مشاهده در این بیمار در فیلم اول، عبارتند از دیستونی تنه، ترمور، اتتوز، تیک و بالیسموس، که همگی منشا سایکوژنیک دارند.
    بیمار پس از مشاوره ی روان پزشکی و تجویز داروهای روان پزشکی، به گونه ای دراماتیک به درمان پاسخ داد که در فیلم دوم بهبودی وی قابل مشاهده است.
|
  • Mohammad Hadi Noraei, Amir Hossein Majdi, Mehdi Teimouri, Mohammad Dehghani Pages 814-821
    Background
    Despite the advances in techniques and the improvements in surgical implants, treatment of distal femoral fractures remains a challenge in many situations. Long-term disability can still occur if inappropriate treatment is done. This study was conducted to evaluate the results of distal femoral nailing in treatment of the distal femur fractures.
    Methods
    In this cohort study, among patients referred to Kashani hospital in Isfahan, Iran from December 2005 to December 2007, 36 patients with distal femoral fracture were enrolled in our study. Patients were treated with retrograde femoral nailing. The patient's demographic information, Anterior Cruciate Ligament (ACL) tearing, duration of surgery, volume of hemorrhage, and after-surgery complications such as stiffness, infection and rate of union was obtained and reported.
    Findings
    The mean of time of surgery was 97.4 ± 11.6 minutes. There were not any ACL tearing in studied patients. In first two weeks, infection was seen in 4 patients that recovered. The rate of union was 100% after 6 month.
    Conclusion
    Regard to results, retrograde nailling has very good results in treatment of distal femoral fractures.
  • Ahmad Fayaz-Bakhsh, Mostafa Shokoohi, Lida Jarrahi Pages 822-830
    Background
    Prolonged smoking is a leading behavioral cause of premature mortality and disability, resulting in approximately four million deaths annually worldwide. Base on past studies, mean age for start of cigarette consumption is 20 years old which needs society sensitivity. The purpose of this study was to assess the knowledge, attitudes and practice regarding tobacco use of college students in Iran.
    Methods
    A modified existing questionnaire originally developed for use in the US was adopted. A Farsi version of the final questionnaire was approved by a bilingual panel of scholars. Iranian participants were students at a large University in Tehran metropolitan. A total of 958 usable surveys were collected. Both descriptive and inferential statistical tests were employed in data analysis.
    Findings
    Compared to male participants, Iranian female students scored higher in both knowledge and negative attitude scale of the questionnaire regarding tobacco use. Male respondents also were more likely to smoke cigarettes and use other tobacco products and in heavier quantities. Female students, on the other hand, had a higher rate of starting smoking at age 20 years or older, while their counterparts in the opposite sex did so long before that age.
    Results
    The findings should provide exploratory information about aspects of tobacco use among students (as an important and reference class of the Iranian society), and based on the results, recommendations are made to national health policy makers and health educators for reducing tobacco related risks through improving related knowledge, attitude and practice. The other recommendation is to avoid one limit in this study, and broaden the scope of this survey to other Iranian colleges using more representative and large samples of university students.
  • Forough Khademi, Masoumeh Sadeghi, Mohammad Arash Ramezani, Mohammad Hashemi, Nizal Sarrafzadegan Pages 831-839
    Background
    Cardiovascular disease (CVD) is the leading cause of mortality worldwide. Various studies show meaningful relation between ECG change in the rest and CVD mortality. Present study was performed to consider the relation between ECG and CVD risk factors in Iranian community.
    Methods
    This cross-sectional study was performed on 3343 subjects aged ≥ 35 years from three provincial cities of Isfahan, Arak, and Najafabad. Questionnaire including questions on demographic and lifestyle information, as well as weight, height, blood pressure, hip and waist circumference measurement was completed. Laboratory tests including total cholesterol (TC), LDL, HDL, triglycerides (TG) and fasting serum glucose were measured as well. Ischemic criteria of ECG included minor and major changes in ST segment, T wave, conductive disorders, blocks and arrhythmia. Collected data were analysed using SPSS15 software.
    Findings
    Ischemic changes in women were 1.5 times more than men (P < 0.05). Mean age of Ischemic group was 5 years more than non-Ischemic group. Comparison of lifestyle variables indicated that physical activity reverse to nutrient index, was significantly more in non-ischemic individuals compare to ischemic individuals. Smoking show a significant difference between two groups too (P < 0.05). Anthropometric variables including body mass index (BMI), hip and waist circumference and diabetic and systolic blood pressure in Ischemic group were significantly higher (P < 0.05). Biochemical factors including TC, HDL-C, LDL-C in ischemic group were significantly higher than non-ischemic group (P < 0.05).
    Conclusion
    Considering of ischemic change in healthy individual with unhealthy life style or with risk factors, these points should be considered in evaluating of these individuals.
  • Sahar Jahanbakhsh Ganjeh, Hamid Reza Oraizi, Hosain Molavi, Abolghasem Pages 840-850
    Background
    Lack of job control can lead to stress and threats individual’s subject well-being. The purpose of this research was to examine the relationship of job control and stress and subject well-being.
    Methods
    Statistical population of the research was all of the personnel of Isfahan Petrochemical Company from which 151 persons were randomly selected via simple random method. The research method was correlational. To gather data, the following three instruments were used: Job control Questionnaire of Wall, Jackson and Mullarkey (1995), Subject Well-being Questionnaire of Mollavi (2007), and Job Stress of Eliot (1994). The obtained data were analyzed via one group MANOVA and multiple regressions. Also, mean of work groups in term of subject well-being and stress compared by ANOVA and Scheffe paired compares test.
    Findings
    The relationship of job control with job stress was positive and significant (ß = -0.36, P < 0.05), and the relationship of job control with subject well-being (ß = -0.34, P < 0.05) also the means of subject well-being (P < 0.05) and stress (P < 0.05) were different in work groups technical and general staff.
    Conclusion
    If the employees have job control at work, they will experience job satisfaction and decreased stress. Also their subject well-being will increase.
  • Monireh Pourjavad, Salmeh Dadgar, Atieh Mansouri, Ghazal Panahi, Maziar Dadollahy Pages 851-857
    Background
    Hysterectomy is the second most common major procedure following cesarean section in many countries while the abdominal hysterectomy is by far the most common surgical procedure. The comparison of laparoscopic assisted vaginal hysterectomy and abdominal hysterectomy was the goal of our study.
    Methods
    A randomized clinical trial was performed in 51 patients who were elective candidates for hysterectomy for nonmalignant reasons in Omolbanin hospital affiliated to Mashad University of Medical Sciences from 2005 to mid 2007. By simple random sampling method, 25 patients were elected for laparoscopic assisted vaginal hysterectomy (LAVH) and 26 patients were put in the abdominal hysterectomy group. Demographic, preoperative and postoperative data were recorded in a questionnaire. After checking normality, the data were analyzed by student's t-test and chi-square when applicable. P < 0.05 considered as significance level.
    Findings
    There was no difference in procedure time and total length of hospital stay between laparoscopic assisted vaginal hysterectomy and abdominal hysterectomy (P = 0.856, P = 0.537, respectively). The analgesics use was significantly lower in the laparoscopic assisted vaginal hysterectomy group than the other (P = 0.001) while the amount of blood loss was significantly higher in laparoscopic assisted vaginal hysterectomy group (P = 0.001). Return to normal daily activity was more reported to be good in the laparoscopic assisted vaginal hysterectomy in the follow-up visit after lapse of 2 weeks after operation (P = 0.330).
    Conclusion
    As a whole, our study showed laparoscopic assisted vaginal hysterectomy to be a safe and recommended alternative to abdominal hysterectomy.
  • Masih Saboori, Vahid Lotfi Fard Pages 858-865
    Background
    The goal of our study was determination of the role of the intraoperative microvascular doppler sonography (MDS) in cerebral hemodynamics in aneurysm surgery.
    Methods
    Twenty five patients (14 female and 11 male) with mean age of 57 years, admitted for surgery of cerebral aneurysms were involved in this study within 15 months. Intraoperative 20 mhz microvascular doppler sonography of aneurysm sac and surrounding vessels was performed intraoperatively, before, and after aneurysm clipping to confirm complete obliteration of the aneurysm sac and patency of surrounding vessles. After operation, arterial CT angiography was performed in 91% of patients and the data from intraoperative microvascular doppler sonography was analyzed and compared with postoperative arterial CT angiograms.
    Findings
    Microvascular doppler sonography with 1 mm diameter probe was able to insonate all surrounding vessles including perforating arteries and aneurysm sacs. Aneurysm clips were replaced 5 times during operations (21% of cases); 2 cases due to obstraction of surrounding vessles, 2 cases because of incomplete obliteration of aneurysm sac, and in one case because of both, obstraction of surrounding vessles and incomplete obliteration of the aneurysm. Mean time for operation of sonography was 7 minutas. Findings of postoperative CT angiography were consistent with those of intraoperative microvascular doppler sonography in all cases.
    Conclusion
    Due to simplicity, safetiness, and not being time-consuming, and also because of giving invaluable information about patency of the surrounding vessles and complete clipping of aneurysm sacs, intraoperative microvascular doppler sonography is recommended in cerebral aneurysm surgery.
  • Ahmad Reza Okhovvat, Maryam Karim, Sayed Mortaza Hashemi, Sayed Mostafa Hashemi, Nezamoddin Berjis, Manoochehr Amiridavan Pages 866-876
    Background
    We report the diagnosis, treatment and follow–up process of 22 cases of fungal sinusitis.
    Methods
    This case- series study was carried out on 22 patients with fungal sinusitis that had treatment of endoscopy and antifungal drug. Past medical history, pathology, CT scan findings and treatment of patients were evaluated. Data analysis was done using SPSS.
    Findings
    Twelve male (57%) and 10 female (43%) patients with the age of 16-73 years were a ssessed. Mucormycosis was seen in 18 (82%) and Aspergilosis in 4 (18%) patients. Diabetic mellitus (71%), chronic renal failure (CRF) (14.3%), and leukemia (9.6%) were reported as the most common underlying diseases. Maxillary and etmoid sinuses were the site of involvement. The most common sign was unilateral periorbital edema and proptosis (95%), and the most common symptom was unilateral change of visual acuity and cheek sensation (95%). All the patients had endoscopy surgery and treated with amphotricine B or ithraconazole and ceftrinaxone, metronidazole and vancomycine. Death was reported in 5 patients (22%) and renewed functional endoscopic sinus surgery (FESS) in 1 (4.8%).
    Conclusion
    Functional endoscopic sinus surgery with amphotncine B or ithraconazole and follow-up are effective for fungal sinusitis.
  • Peyman Adibi, Maryam Kianpour, Shahin Shirani Pages 874-881
    Background
    Duplicate publication is publication of a paper which overlaps with another published paper in many important parts and is essentially considered unethical. So, this study was carried out to evaluate the pattern of duplicate publication as well as determining the causes of this phenomenon among the papers of researchers of Isfahan University of Medical Sciences.
    Methods
    All cases of discovered duplicate publication during 2005 to 2008 referred to the committee of ethics were studied. After confirmation of duplicate publication, the cases were assessed by interviewing and reviewing the documents; then the fundamental roots was drawn. After analyzing the cases and categorizing the fundamental causes, a classification and definition of duplicate publication phenomenon was presented.
    Findings
    Out of the nine underwent duplicate publication papers, eight were “Copy publishing” and the other was “Least publishable unit” (or Salami Slicing). From sixteen journals where papers were published, only five had impact factor and six were Iranian. Seven papers were in Persian and two in English.
    Conclusion
    According to our findings, our country’s scientific community is not familiar with the professional rules of scientific and research work, so most of the duplicate publications are uninformed and non-intentional. To prevent duplicate publishing, besides taking legal action against duplicate publication with copy right infringement, the way to interact with the trend of review of papers, correspondence with the editors of journals, and announcement of rules of committee of ethics in research should be taught to faculty members and researchers.